معنی ظفر کردن - جستجوی لغت در جدول جو
ظفر کردن
(خوَشْ / خُشْ وَ کَ دَ)
نصرت کردن
ادامه...
نصرت کردن
لغت نامه دهخدا
ظفر کردن
پیروز گردیدن فتح کردن
ادامه...
پیروز گردیدن فتح کردن
تصویر ظفر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر حفر کردن
حفر کردن
کندن، فروکندن
ادامه...
کندن، فروکندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر حفر کردن
حفر کردن
Bore, Hole, Pit
ادامه...
Bore, Hole, Pit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
Journey, Travel
ادامه...
Journey, Travel
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
percer, creuser
ادامه...
percer, creuser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
voyager
ادامه...
voyager
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
לקדוח , לחפור , לחפור
ادامه...
לקדוח , לחפור , לחפור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
छेद करना , खोदना , गड्ढा खोदना
ادامه...
छेद करना , खोदना , गड्ढा खोदना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
viajar
ادامه...
viajar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
bepergian
ادامه...
bepergian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
mengebor, menggali
ادامه...
mengebor, menggali
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
เจาะ , ขุด , ขุดหลุม
ادامه...
เจาะ , ขุด , ขุดหลุม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
यात्रा करना , यात्रा करना
ادامه...
यात्रा करना , यात्रा करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
reizen
ادامه...
reizen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
boren, graven
ادامه...
boren, graven
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
לנסוע , לטייל
ادامه...
לנסוע , לטייל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
穴を開ける , 掘る , 穴を掘る
ادامه...
穴を開ける , 掘る , 穴を掘る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
여행하다
ادامه...
여행하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
perforare, scavare
ادامه...
perforare, scavare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
perforar, cavar, excavar
ادامه...
perforar, cavar, excavar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
viaggiare
ادامه...
viaggiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
viajar
ادامه...
viajar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
perfurar, cavar
ادامه...
perfurar, cavar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
旅行
ادامه...
旅行
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
钻孔 , 挖 , 挖坑
ادامه...
钻孔 , 挖 , 挖坑
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
podróżować
ادامه...
podróżować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
wiercić, kopać, kopać dół
ادامه...
wiercić, kopać, kopać dół
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
подорожувати
ادامه...
подорожувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
сверлити , копати , копати яму
ادامه...
сверлити , копати , копати яму
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
reisen
ادامه...
reisen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
bohren, graben
ادامه...
bohren, graben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
путешествовать
ادامه...
путешествовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر حفر کردن
حفر کردن
حَفر کَردَن
бурить , копать , копать яму
ادامه...
бурить , копать , копать яму
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر سفر کردن
سفر کردن
سَفَر کَردَن
旅行する
ادامه...
旅行する
دیکشنری فارسی به ژاپنی